رادمان جونم راه افتاد......
سلام پسر گم. این روزا همش در حال کنجکاوی و شیطونی هستی.
یک ماهه که به کمک مامان و بابا که دستتو میگیرن چند قدم برمیداری یا خودت به تنهایی یکی دو قدم میری.اما امروز رسما مامانی راه افتادی.
یعنی مسافتی رو بدون کمک قدم برداشتی و به سمت مامان اومدی. الهی فدات بشم که خودتم از ذوقی که داشتی با شادی جیغ میکشدی.
امیدوارم همیشه به سوی موفقیتهای بزرگ و در راه صحیح قدم برداری و همیشه ثابت قدم و استوار باشی پسرم. الهی آمین .
دوست دارم عزیزم.نفسم.عشقم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی