رادمان با موضوعات مختلف ...
واسه دیدن عکسام بفرمایید ادامه مطلب
سلام عزیزم. امروز یک سری از عکسهای متفرقه با موضوعات مختلف رو گذاشتم واست. هر کدوم از این عکسها واسه مامان و بابا کلی خاطرست.
اینجا داشتی مامان و بابا رو با کلی توضیحات میکشیدی . فدای نقاش کوچولوی خودم.
اینجا هم حسابی خسته بودی از پارک برگشته بودیم رو به تلویزیون بودی و برنارد میدیدی.
این کتاب میوه های خندونه و الفبا رو هم با عکس یاد میده . طی یک هفته همه رو یاد گرفتی و واسه من تکرار میکردی.
اینجا یکی از جالب تریین کارات بود. کاغذی که داشتی نقاشی میکشیدی رو برداشتی و مثل یک کتاب جلوت گرفتی و شروع به گفتن کلماتی نامفهوم کردی اون وسطا اینا شنیده میشد : مامان اسسسست . بابا اسسسست. امین است . این عکس مربوط به 2 ماه پیشه . اینجا تازه افعال و کلمات رو کنار هم میذاشتی . وقتی پرسیدم چیکار میکنی ؟ گفتی میخونم !!!!!!!!!!!! واسه من جمله سازیست خیلی هیجان انگیز بود نفسم
اینجا هم وقتیه که با ذوق و شوق به سمت خونه بابام میدوی و صداشون میکنی و بعدم یا دستای کوچولوت در میزنی.
اینم عید 92 هست .بعد از ازدواج من و بابات این اولین سالی بود که بابا وقت سال تحویل کنارمون بود . شیطونم خوابش میومد و گریه میکرد .ما هم مجبور شدیم بهت شیر بدیم تا بتونیم چند تا عکس ازت بگیریم !!!!!!
البته اولین سال تحویل زندگی تو پسر نازم ،سر مزار دایی علی بودیم که عکسشو نذاشتم
بابا با هزار بدبختی ازت عکس میگرفت منم تمام سعی خودمو میکردم دوباره نخوابی .
این عکسها هم مربوط به چند ماه پیشه . حدودا 13 ماهگیت.