رادمانرادمان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

سال نو مبارک .....

پسرم :   نه زمستانی باش که بلرزانی و نه تابستانی باش که بسوزانی بهاری باش که برویانی … عیدت مبارک عزیز دلم ....       سال نو مبارک ..............   نوروزتان پیروز   ...
7 فروردين 1392

رادمان و باب اسفنجی

سلام عزیزم. این روزا خیلی شیطون و بلا شدی. من عاشق وقتی هستم که داری کارتون میبینی . وقتی باب اسفنجی شروع میشه با موزیکش پا میشی و تند تند می رقصی. مامان هم واست دست میزنه و میخونه . آخر موزیک که میخنده تو هم اداشو در میاری و میخندی . الهی مامان قربون خنده هات بره  ... اینم یه دنیا باب اسفنجی برای پسرم .           باب اسفنجی ، باب اسفنجی ، باب اسفنجی     امیدوارم همیشه شاد و خندون باشی گلم. ...
29 بهمن 1391

رادمان به روایت تصویر

  برای دیدن عکسام به ادامه مطلب یه سر بزنین بد نیست .         گویاست خودش . شیطونم در حال  گل آرایی !!!!!! عبادت . فتح قله ها   بعد از این مرحله وامیسته و بلند بلند داد میزنه : بیتَه بیتَه بیتَه !!!! نمیدونم یعنی چی ؟ اینجا هم مشغول درست کردن آتیش روی پشت بوم واسه کباب .    در ادامه حسابی بهش خوش گذشت بس دوید و  جیغ کشید  خونه مامان جون مشغول کثیف کردن لباسهاش پسرم عشق الکترونیکه .فکر کنم آخرش مهندس الکترونیک بشه این بچه ...
29 آذر 1391

عذر خواهی مامان

سلام پسرم. شرمنده یه مدت اینترنت اینجا قط بود نتونستم برات پست بذارم. کلی بازیگوش و باهوش شدی که سر فرصت تمام فضولیاتو اینجا واست ثبت میکنم. منتظر باش عزیزم. ...
13 آذر 1391

هنرهای رادمان جان

سلام پسر نازم. امروز میخوام کارهای جدیدی که انجام میدی و باعث تعجب همگان میشی رو  بنویسم تا بعد ها از این شیرینکاریهات لذت ببری . 1- آخر شب که خوابت میاد و میخوای بخوابی میری از کمد رختخوابها دشک و بالشتو بر میداری و تلو تلو خوران میای جای همیشگیت میذاری و سرتو میذاری روشون !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعد مامان میاد و واست رختخوابتو آماده میکنه و میخوابی. 2- شبها توی خواب مثل بابات به هیچ وجه سرت روی بالش نمیمونه. زمانی راحت خوابت میبره که سرتو بزاری پایین و برعکس رختخوابت بخوابی!!!!! 3- گاهی وقتی مامان مشغول تماشای تلویزیون هست تو از وسط بازی بلند میشی و میای لبهای کوچمولوتو به صورت مامان نزدیک میکنی و یه ماچ لب با حاااااااااااااااااال ...
27 آبان 1391

دزد و پلیس

  سلام  عشق مامان. این روزا انقد بازیگوش شدی. همش در حال راه رفتن و دویدنی . میری پشت دیوار قایم میشی سرک میکشی و میگی دَ د ( دالی )     یا با احتیاط از رو زمین بلند میشی  کمی تلو تلو میخوری و شروع به دویدن میکنی. گاهی هم نگاه میکنی که مامان بیاد دنبالت  .اگر نیاد وا میستی و  بلند با خوشحالی میگی :: بُدوووووووووو ... تا مامان بیاد دنبایت و تو هم فرار کنی .(دزد و پلیس بازی) مامان قربون شیرین کاریهات بره .   ...
25 آبان 1391

پنجمین و ششمین دندون پسرم

    درخشش پنجمین   و ششمین  مرواریدهات مبارک .                                         سلام پسر نازم دیروز صبح که از خواب بیدار شدی دیدم  2 تا دندون کوچمولو توی دهنته . یکی بالا و بعدی پایین کنار دندونای قبلیت.  کلی دهن کوچمولوتو بوسیدم.                       &...
25 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد